یکی از معضلات این روزهای جامعه جوانان ما این موضوع است که چرا برخی از جوانها با اینکه موقعیت متاهل شدن را دارند، ازدواج نمیکنند یا به عبارت ساده تر تن به ازدواج نمیدهند؟
در این بررسی قصد داریم تا با همراهی سرکار خانم دکتر جعفری به بررسی این مساله بپردازیم.
به طور کلی میتوان از دو جنبه عوامل فردی و عوامل اجتماعی به این موضوع نگاه کرد.
عوامل فردی
یعنی چه عواملی به لحاظ شخصی باعث میشود که یک جوان با وجود داشتن شرایط اولیه برای متاهل شدن، تمایلی به آن نداشته باشد که این مساله هم دلایل میتواند دلایل متعددی داشته باشد.
گیر کردن در نیازهای جسمی و مادی
متاسفانه امروزه جوان ها چون اولویت ها را بر اساس نیازهای جسمی خود قرار داده اند و همانطور که مازلو اشاره کرده چون می توانند این نیاز را با هزینه، آسیب، دردسر و حس مسئولیت خیلی کمتر برآورده کنند، تن به ازدواج نمیدهند. اما راهکار این معضل، تغییر در اولویت نیازها است. باید از سطح نیازهای اولیه و سطح پایین به سمت نیازهای برتر و تکمیلی و اجتماعی حرکت کنیم. در واقع میتوان گفت بعضی از جوان ها اهداف سطح بالا و تکمیلی برای زندگی خود ندارند که باید یک تحول اساسی در اهداف و نگرش خود نسبت به ازدواج ایجاد نمایند.
مسئولیت پذیر بودن
با ازدواج کردن، زندگی جمعی تر از گذشته میشود. شاید این سوال در اینجا پیش بیاید: مگر کسی که تاکنون ازدواج نکرده، جمعی زندگی نکرده است؟ در پاسخ باید گفت چرا، جمعی زندگی کرده، ولی باید گفت درجه مسئولیت پذیری، توجه و تمرکز بر خانواده جدید حاصل از ازدواج خیلی بالاتر از خانواده ای است که فرد در آن بعنوان فرزند زندگی کرده است. شخص بعد از ازدواج باید مسئولیت های بالاتر و مهمتری را بر عهده داشته باشد. متاسفانه چون بعضی از جوانها نمیخواهند مسئولیت های متاهلی را قبول کنند، از ازدواج سرباز میزنند و در نقطه مقابل بچه هایی که مسئولیت پذیر هستند راحت تر تن به ازدواج داده و قادر هستند تا سختیهای آن را نیز تحمل کنند.
راحت طلبی
در عصر جدید فرزند سالاری بیشتر از گذشته شده است. اکثر خانواده ها فرزندان خود را راحت طلب بار آورده اند. بچه ها به کمک والدین، براحتی به هر چیزی که میخواهند دست پیدا می کنند و این مساله باعث میشود که بیشتر آنها حاضر نباشند تا برای رسیدن به خواسته های خود تلاش و کوشش کنند. اما در زندگی متاهلی و ازدواج، مسلما اوضاع برای این گونه افراد ساده و راحت نخواهد بود و این راحت طلبی باعث میشود تا افراد براحتی قید ازدواج را بزنند.
عوامل اجتماعی
منظور مشکلاتی است که در سطح جامعه و نهادهای مربوطه در امر حمایت از ازدواج جوانان وجود دارد.
عدم حمایت و ساختارهای شکننده
متاسفانه ساختارهای بسیار شکننده برای ازدواج در جامعه ما وجود دار. بعنوان مثال وقتی یک جوان قصد تهیه یک وام برای شروع زندگی متاهلی خود را دارد، با موانع متعددی مثل ضمانتها، فرم ها، رفت و آمدها، و مدارک ها (که شاید عبور از آنها برای هر جوانی امکان پذیر نباشد) روبرو می شود. در واقع میتوان گفت علیرغم شعارها و وعده های زیبایی که در این زمینه داده می شود، در عمل از سمت جامعه حمایت خاصی از جوانها صورت نمیگیرد تا آنها را ترغیب و تشویق به ازدواج کند. بنابران همیشه یک ترسی از این حس عدم حمایت در جوان های ما وجود دارد که همچون سدی بین جوان و ازدواج قرار گرفته است.
مسائل و مشکلات اقتصادی
مسلما یکی از دغدغه های جوانان برای ازدواج بحث مالی و اقتصادی است. بعنوان مثال میتوان به مساله اجاره خانه اشاره کرد. وقتی یک جوان همیشه نگران وضعیت اجاره خانه و افزایش آن در سالهای بعد میباشد، چگونه میتواند با آرامش و تمرکز به متاهل شدن فکر کند. این مشکلات باعث ایجاد نوعی وحشت از ازدواج در بین جوانها شده و باعث میشود تا آنها وارد گودی نشوند که از آن میترسند.
عدم اعتماد دختر به پسر و بالعکس
خیلی از پسرها معتقدند که در حال حاضر دختر خوبی که همراه آنها در سختی های زندگی باشد پیدا نمیشود و در مقابل خیلی از دختر خانمها هم بر این عقیده هستند که پسری که مشکلاتی مثل اعتیاد، مشکلات اخلاقی و ... نداشته باشد خیلی سخت پیدا میشود و اگر پیدا هم شود معمولا از نظر شرایط مالی سطح خوبی ندارند. این نگرش باعث میشود که افراد فکر کنند هیچوقت یک شریک زندگی همراه و مناسب آنها در زندگی متاهلی پیدا نخواهد شد که این معضل هم بیشتر به این برمیگردد که این افرد نه شناخت کافی از خود دارند و نه سعی در شناخت طرف مقابل دارند که اگر این شناخت به درستی ایجاد شود، این مشکل کمتر رخ خواهد داد.